جهت مشاهده ی در سایز اصلی، بر روی تصویر کلیک کنید
+
::تحفه ی آدینه::
متن مباحثه ی خواندنی حضرت امام صادق علیه السلام و طبیب هندی
جهت مشاهده ی در سایز اصلی، بر روی تصویر کلیک کنید
+
::تحفه ی آدینه::
متن مباحثه ی خواندنی حضرت امام صادق علیه السلام و طبیب هندی
اگر چند سال باران نبارد و خشکسالی مزارع و کشت زارها و دام ما را تهدید کند، حاضریم سر و پا برهنه به بیابان رویم و با دل شکستگی نماز استسقاء (نماز طلب باران) بخوانیم هر چند با اندک احتمالی به آمدن باران...! آیا شایسته نیست، دوازده قرن غیبت که خشکسالی معنوی و قحطی دیانت را به دنبال داشته و سعادت دنیا و آخرت ما را تهدید کرده و دین نگه داشتن را همچون گرفتن آتش در کف دست مشکل ساخته است، ما را برای نماز جهت طلب ظهور و تعجیل فرج آقایمان به دشت ها و صحراها بکشاند ؟؟
منبع: دل نگاری های یک دل نگران
نرم افزار مفید «احکام روانشناختی» کاری از مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی است.
حجم فایل: 4.39 مگابایت
یکی از اجداد آیتالله مشکینى (ره)، به نام ملا محمد تقى (ره)، در روستاىی بنام آلِنى زندگى مىکردند و محبوبیت فراوانى در میان اهل روستا داشتند. در آن زمان که دوران حکومت نادرشاه بود، گویا نادرشاه، از طرف ترکیه با سپاه خودش می آمده، که به روستاى آلِنى می رسد. وقتى نادرشاه به چشمه آب می رسد، زن و مرد و دختر و پسر، مشغول برداشتن آب از چشمه بودند. نادر شاه تشنه آب بوده و دختر بچه اى کوزه آب خود را به ایشان می دهد. نادرشاه آب را که می خورد، نگاهى به چهره این دختر می اندازد و مجذوب او می شود. به دختر می گوید:«شما بیا با من باش!»؛ دختر بچه می ترسد و فرار می کند و به ده می آید و در خانه ملا محمد تقی بست می نشیند. نادرشاه دستور می دهد که آخوند روستا را ـ که ملا محمد تقى بود ـ احضار کنند. وقتى او را پیش نادرشاه مى آورند، نادرشاه به او دستور می دهد که:«عقد این دختر را براى من بخوان!». ایشان هم طبق ضوابطى که هست، پدر و مادر دختر را می خواهد و می گوید که:«ایشان مىخواهد با دختر شما ازدواج کند». آنها مىگویند که:«مایل نیستیم و نمی خواهیم». ایشان به نادرشاه می گوید که:«من نمی توانم صیغه عقد را اجرا کنم، چون پدر و مادر دختر راضى نیستند». نادرشاه می گوید:«تو کارى به این کارها نداشته باش. کار خودت را بکن و عقد را بخوان». ایشان میگوید:«نمیخوانم» و به دلیل همین امتناع، نادرشاه دستور می دهد که خمیرى را به شکل عمامه آماده مىکنند و به جاى عمامه روى سر ایشان می گذارند و روغنى را داغ می کنند و وسط این خمیر ـ که همان مغز سر این عالم متقى بوده ـ می ریزند و ایشان به خاطر دفاع از حق این دختر و پدر و مادر، شهید می شوند.
به نقل از مرحوم آیت الله مشکینی رحمة الله علیه
من کنار سید نشسته بودم و سید هم طبق معمول شال سبزش را روی سرش انداخته بود و با سوز و گداز خاصی مشغول خواندن زیارت عاشورا و مداحی بود. بعد از اتمام مراسم، ناگهان شال سبزش را بر گردن من گذاشت. با تعجب پرسیدم: این چه کاری است؟ گفت: بگذار گردن تو باشد. بعد از لحظهای دیدم جمعیت حاضر به سوی من آمدند و شروع کردند به بوسیدن و التماس دعا گفتن. با صدای بلند گفتم: اشتباه گرفتهاید، مداح ایشان است. امّا سیّد کمی آنطرفتر ایستاده بود و با لبخند به من نگاه میکرد.
1. حضرت امام رضا (علیه السلام) در ضمن حدیثی در فضیلت روز غدیر فرمودند: «و فی یوم الغدیر عرض الله الولایة علی اهل السّموات السبع... ثمّ عرضها علی الجبال فأوّل جبلٍ أقرّ بذلک ثلاثة جبال: جبل العقیق و جبل الفیروزج و جبل الیاقوت...؛ در روز غدیر، خداوند ولایت (علی (علیه السلام)) را بر آسمان های هفت گانه و سپس بر کوه ها عرضه داشت. اولین کوه هایی که به ولایت اقرار کردند، سه کوه بود: کوه عقیق، کوه فیروزه و کوه یاقوت»(1)
2. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «صلاة رکعتین بفصّ عقیقٍ تعدل الف رکعة بغیره؛ دو رکعت نماز با انگشتر عقیق، برابر با هزار رکعت نماز است که بدون انگشتر عقیق خوانده شود». (2)
3. بشیر دهان خدمت امام موسی کاظم (علیه السلام) عرض کرد: فدایت شوم! چه نگینی روی انگشتر قرار دهم؟ حضرت فرمودند: «یا بشیر، این انت عن العقیق الاحمر و العقیق الاصفر و العقیق الابیض فانّها ثلاثة جبال فی الجنّة فامّا الاحمر فمطلّ (فمظلّ) علی دار رسول الله، امّا الاصفر فمطلّ علی دار فاطمة، و امّا الابیض فمطلّ علی دار امیرالمؤمنین، و الدّور کلّها واحدة... و إنّ هذه الثلاثة جبالٌ تسبّح الله و تقدّسه و تمجّده و تستغفر لمحبّی آل محمد (صلّی الله علیه و آله)؛ ای بشیر! چرا از استفاده عقیق قرمز و زرد و سفید غافلی؟ زیرا این سه عقیق، سه کوه در بهشت است؛ [کوه عقیق] قرمز بر در خانه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) سایه افکنده است و [عقیق] زرد بر خانه فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در بهشت و [کوه عقیق] سفید نیز بر خانه امیرمؤمنان (علیه السلام) در بهشت سایه افکنده است و همه ی این خانه ها یکی است... و به راستی این سه کوه، خدا را تسبیح و تقدیس و تمجید می گویند و برای دوست داران خاندان پیامبر (صلّی الله علیه و آله) آمرزش می طلبند». (3)
پی نوشت:
1. بحارالانوار، ج 27، ص 262؛ اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ج 2، ص 262، دارالکتب الاسلامیه، 1367 ش.
2. بحارالانوار، ج 80، ص 187، اعلام الدین، دیلمی، ص 392، مؤسسه آل البیت، 1408 ق.ما را ز خاندان کرم
آفریدهاند
یک موج، از تلاطم یَم آفریدهاند
ما را فدائیان پسرهای
فاطمه(س)
"ما را شهید میر و علَم آفریدهاند"
ما را به اعتبار عنایات
فاطمه(س)
گریه کنان حضرت غم آفریدهاند
بهر بریدن سر اولاد عمر و عاص
در جان ما غرور و غژم آفریدهاند
هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید!!
زین رو ز شیعه عده کم آفریدهاند
دجّال ها و حرمله ها را مهاجم و ...
... ما را "مدافعان حرم" آفریدهاند
.
.
.
سیّد علیِ خامنه ای (پیر عشق) گفت:
"فریاد را علیه ستم آفریده اند"
سجاد شاکری
جهت مشاهده ی در سایز اصلی، بر روی تصویر کلیک کنید
برای شادی قلب نازنین حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، صلوات- حاج خانوم خسته نباشید چرا ناراحتید؟
- سی ساله از بعد از ظهر چهارشنبه ذوق دارم که زودتر پنجشنبه بیاد، بیام سر قبر پسرم باهاش حرف بزنم. امروز اومدم سوار اتوبوس بشم، جا نداشت. مَردم هولم دادن از اتوبوس افتادم زمین. خیلی کمرم درد می کنه. ولی به خاطر این ناراحت نیستم...فکر کنم پسرم از دستم ناراحته چون بعد 30 سال اولین باره که هرکاری می کنم نمیتونم قبرشو بوس کنم...
جهت مشاهده ی در سایز اصلی، بر روی تصویر کلیک کنید
برای خشنودی قلب نازنین حضرت زهرا سلام الله علیها، صلوات
در سال 1216 هـ ق امیرسعود با لشکری بسیار به شهر کربلا حملهور شد و تعداد بیست هزار نفر از اهالی کربلا و زوار کشته شدند، خزانه حرم و تمام تزئینات و جواهرات حرم به تاراج رفتند. همچنین آنان به هنگام تسلط بر طائف و مکه قبور جد و عموی پیامبر، خدیجه همسر پیامبر و بسیاری از اماکن مقدسه را ویران کردند. در ماه رمضان 1344 هـ ق وارد مدینه شدند و پس از گذشت چند روز در هشتم شوال گنبد و بارگاه ائمه معصومین(علیهمالسلام) در بقیع را به طور کلی منهدم کردند و از این حرم و قبور به جز قطعه سنگهایی که در اطراف قبور نصب کردند اثر و علامتی باقی نماند. به کارگرانی که این عمل ننگین را انجام دادند مبلغ هزار ریال سعودی دستمزد پرداخت گردید.
در این ماجرا تنها حرم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) محفوظ ماند و وهابیان در ادامه هتاکیهای خود تصمیم داشتند قبر مطهر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را نیز تخریب کنند اما از بازتاب این کار در جهان اسلام و برانگیخته شدن احساسات مسلمانان بر ضد خویش ترسیدند و به طور موقت از این عمل منصرف شدند. غارت اموال و طلا و جواهرات خزانه عظیم حرم رسول خدا و ائمه بقیع (علیهمالسلام) یکی دیگر از اعمال شنیع این گروهک بوده است.
تبیان
- امروز پنجم شوال است،
بابا، چند روزی است که عمو مسلم را به کوفه فرستاده است تا از آن جا برایمان خبر بیاورد؛
عمو امروز به کوفه رسیده؛ شنیده ام 18000 نفر از مردم کوفه حاضر شده اند که با عمو بیعت کنند...
خیلی خوشحالم...
- از زبان هر کدام از بچه ها که دوست دارید، بخوانید (سکینه، رقیه، ...)؛
اما من از زبان بی بی رقیه (س) خواندم...
+
هر قدم قافله، سوی خزان می رود...
- پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و اله:«هر گاه بنده به چهره ی همسرش و همسرش هم به چهره ی او بنگرد، خداوند به آن دو، با نگاه مهرآمیز می نگرد، و هر گاه دست یکدیگر را بگیرند، گناهان آن دو، از لای انگشتانشان فرو می ریزد.» (1)
- در روایت آمده است:«در روز رستاخیر مردی از امّت مرا میآورند، در حالی که هیچ کار نیکی که به سبب آن، برایش امید بهشت برود ندارد؛ اما خداوند متعال می فرماید: او را به بهشت ببرید؛ چرا که به خانوادهاش مهر می ورزیده...» (2)
پی نوشت:
1. کنزالعمال، جلد۱۶، صفحه ی۲۷۶، حدیث۴۴۴۳۷٫
2. کنزالعمال، جلد۱۶، صفحه ی۳۷۹، حدیث۴۴۹۹۴٫