مـحـیـا

دریچه ای به محیای اهل بیتی

مـحـیـا

دریچه ای به محیای اهل بیتی

مـحـیـا
آخرین مطالب
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۲۱ راحتی

من کسی رو ندیدم...

شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۴۴ ب.ظ


هر هفته توی خونه روضه داشتیم. وقتی آقا شروع می کرد به خوندن، تا اسم امام حسین علیه السلام می اومد، حاجی رو می دیدی که اشکش جاری شده. حال عجیبی می شد با روضه امام حسین علیه السلام...انگار توی عالم دیگه ای سیر می کرد.

یه بار وسط روضه، مصطفی رفته بود بشینه رو پاش؛ متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش.

گریه کنون اومد پیش من. گفت:

«بابا منو دوست نداره. هر چی گفتم جوابم رو نداد.»

روضه که تموم شد، گفتم:« حاجی، مصطفی این طوری می گه.»

با تعجب گفت:« خدا شاهده نه من کسی رو دیدم نه صدایی شنیدم.»

از بس محو روضه بود....

 

راوی: همسر شهید حاج عبدالمهدی مغفوری         



۹۲/۰۶/۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
العبد

نظرات  (۱)

شهیدم نشدیم حداقل مث شهیدا شیم
آمین
پاسخ:
مثل شهدا باشیم، ولی آخرش هم شهید شیم!
آمین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی