مـحـیـا

دریچه ای به محیای اهل بیتی

مـحـیـا

دریچه ای به محیای اهل بیتی

مـحـیـا
آخرین مطالب
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۲۱ راحتی

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

فرزند حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه:

امر و نهی کردن و تحکّمش فقط در حلال و حرام بود. از آن زمان که من بالغ شدم

و به سن پانزده سالگی رسیدم، یک‌بار هم دستور نداد که نانی بخر یا چیزی تهیه کن.

گاهی با عبارات لطیفی به ما می‌فهماند که باید کاری بکنیم؛

مثلاً می‌فرمود: «اگر نانی باشد، شاید اینجا صرف بشود».

یا می‌فرمود: «مادرت مایل است که فلان چیز در خانه باشد.»



العبد
۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۱۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

+

           


جهت مشاهده ی در سایز اصلی، بر روی تصاویر کلیک کنید

جهت سلامتی وجود مبارکشون، صلوات


العبد
۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۳۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

از امیرمؤمنان، علی بن ابیطالب علیه السلام نقل شده است  که فرمودند: «شبی در مدینه باران فراوانی بارید و بیابان ها و گودال ها پر از آب شد. صبح آن روز رسول خدا صلوات الله علیه و آله به من فرمودند: بیا تا به صحرای عقیق برویم و طراوت و صفای آب های جمع شده در گودال ها و دره ها را تماشا کنیم!

همراه پیامبر صلوات الله علیه و آله به تماشای بیابان رفتیم و منظره های زیبای طبیعت را تماشا می کردیم؛ گفتم: ای رسول خدا! اگر دیشب اطلاعی می دادید، غذایی آماده می کردم. پیامبر فرمودند: آنکس که ما را تا این جا آورد، نمی گذارد گرسنه بمانیم... ناگاه ابری آمد و خود را پائین کشید و سفره غذایی در پیش روی پیامبر انداخت! در آن سفره، انارهای زیبایی بود که با آن طراوت و زیبایی هیچ چشمی ندیده بود. از انارها خوردیم و مقداری برای فاطمه و فرزندان خود برداشتیم.»

 

کتاب امام علی علیه السلام و تفریحات سالم، به نقل از مناقب الفاخره


العبد
۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۵۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

جهت مشاهده ی در سایز اصلی، بر روی تصویر کلیک کنید

جهت خشنودی قلب نازنین بابای مهربان عالم، امیرمؤمنان علی سلام الله علیه، صلوات

+

اسلام، گردن نهادن است و گردن نهادن، یقین داشتن،

و یقین داشتن، راست انگاشتن، و راست انگاشتن،

بر خود لازم ساختن، و بر خود لازم ساختن، انجام دادن،

و انجام دادن، به کار نیک پرداختن!

نهج البلاغة / ترجمه شهیدى ؛ ص382



العبد
۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۱۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

باز نشر / جهت مشاهده ی در سایز اصلی، بر روی تصویر کلیک کنید

جهت خشنودی قلب نازنین بابای مهربان عالم، امیرمؤمنان علی سلام الله علیه، صلوات

+

انس بن مالک نقل می کند که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود:هنگامى که مرا در شب اسراء (معراج) به آسمان سیر دادند، ناگاه فرشته‏ اى را دیدم که بر منبرى از نور نشسته و فرشتگان دیگر به دورش حلقه زده بودند، از جبرئیل پرسیدم : اى جبرئیل! این فرشته کیست؟گفت: به او نزدیک شو و سلامش کن.من نیز به او نزدیک شده و سلامش نمودم ، ناگاه متوجّه شدم که او برادر و پسر عمویم علىّ بن ابى طالب است؛به جبرئیل گفتم : اى جبرئیل! آیا على به آسمان چهارم از من پیشى گرفته است؟ گفت : لا ، یا محمّد ! ولکنّ الملائکة شکت حبّها لعلیّ علیه السلام فخلق اللَّه هذا الملک من نورٍ على صورة علیٍّ علیه السلام ، فالملائکة تزوره فی کلّ لیلة جمعة ویوم جمعة سبعین ألف مرّة، یسبّحون اللَّه تعالى ویقدّسونه، ویهدون ثوابه لمحبّ علیّ علیه السلام . نه، اى محمّد ! فرشتگان به خاطر مهر و محبّتى که به على علیه السلام داشتند او را از خداوند متعال خواستند و خداوند نیز این فرشته را از نور به شکل على علیه السلام آفرید. به همین جهت، فرشتگان هر شب و روز جمعه هفتاد هزار مرتبه او را زیارت مى ‏کنند، خدا را تسبیح و تقدیس مى ‏نمایند و ثواب آن را به دوستدار على علیه السلام هدیه مى ‏نمایند...

 

إرشاد القلوب : 47/2 ، کشف الغمّة : 139/1 ، بحار الأنوار : 386/18 ح 94 و 109/39 ح 15


العبد
۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۱۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

در ایام متوکل عباسی زنی ادعا کرد که من حضرت زینب هستم و متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از آن زمان سالهای زیادی گذشته است. آن زن گفت : رسول خدا در من تصرف کرد و من هر چهل سال به چهل سال جوان می شوم. متوکل، بزرگان و علما را جمع کرد و راه چاره خواست .متوکل به آنان گفت: آیا غیر از گذشت سال، دلیل دیگری برای رد سخنان او دارید؟ گفتند: نه! آنان به متوکل گفتند : هادی علیه السلام را بیاور شاید او بتواند باطل بودن این زن را روشن کند. امام علیه السلام حاضر شد و فرمود: این دروغگو است و زینب سلام الله علیها در فلان سال وفات کرده است. متوکل پرسید : آیا غیر از این، دلیلی برای دروغگو بودن هست؟ امام علیه السلام فرمود: بله؛ و آن این است که گوشت فرزندان فاطمه سلام الله علیها بر درندگان حرام است. تو این زن را به قفس درندگان بینداز تا معلوم شود که دروغ می گوید. متوکل خواست آن زن را در قفس بیندازد، او گفت: این آقا می خواهد مرا به کشتن بدهد، یک نفر دیگر را آزمایش کنید. برخی از دشمنان امام علیه السلام به متوکل پیشنهاد کردند که خود امام علیه السلام داخل قفس برود. متوکل به امام عرض کرد: آیا می شود خود شما داخل قفس بروید؟ نردبانی آوردند و امام علیه السلام داخل قفس رفت و در داخل قفس شش شیر درنده بود! وقتی امام علیه السلام داخل شد شیرها آمدند و در برابر امام علیه السلام خوابیدند و امام علیه السلام آنها را نوازش کرد و با دست اشاره می کرد و هر شیری به کناری می رفت. وزیر متوکل به او گفت : زود او را از داخل قفس بیرون بیاور و گرنه آبروی ما می رود. متوکل از امام هادی علیه السلام خواست که بیرون بیاید و امام علیه السلام بیرون آمد. امام فرمود: هر کس می گوید فرزند فاطمه (سلام الله علیها) است داخل شود. متوکل به آن زن گفت : داخل شو. آن زن گفت: من دروغ می گفتم و احتیاج، مرا به این کار وا داشت و مادر متوکل شفاعت کرد و آن زن از مرگ نجات یافت... 

منابــع :
-
بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ ح ۳۵ چاپ ایران.
-
منتهی الامال ج ۲ ص ۶۵۴ چاپ هجرت.


العبد
۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۴۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر